به گزارش خبرنگار نبض وطن، سالها جنگ و خونریزی و غارت اموال و قتل نفوس لازم بود تا بشر به این رشد عقلانی برسد که برای جلوگیری از بینظمی در محیط بینالملل و ایجاد رویهای ثابت و آرام که منافع همه بشریت را در بر داشته باشد، باید سازمانی جهانی متشکل از همه کشورها و اقوام تشکیل شود.
البته همانگونه که نیل به این تفکر چندان ساده نبود، اجرای آن نیز به ممارست متفکران و پیشگامی و مجاهدت افراد زیادی نیاز داشت. سرانجام تلاشها به ایجاد یک سازمان بیندولتی منجر شد که با هدف حفظ امنیت بینالملل و صلح جهانی، گسترش روابط دوستانه میان کشورها و رسیدن به همکاری و هماهنگی در عملکرد ملتها شکل گرفت. این سازمان جهانی، “سازمان ملل” نام گرفت که به مرور به بزرگترین، معروفترین و قدرتمندترین سازمان بیندولتی در جهان تبدیل شد؛ امیدهای بسیاری برای تشکیل این سازمان و کارآمدی آن ایجاد شد و انصافا در برخی برهههای حساس تاریخی جهانیان شاهد نقشآفرینی کمنظیر آن بودند؛ اما به مرو ساز و کار این سازمان جهانی به سمت و سویی پیش رفت که در بسیاری موارد به ابزاری در دست کشورهای قدرتمند تبدیل شد تا مطامع صاحبان قدرت جهانی را تامین کند.
شاید اندکی اغراقآمیز باشد اگر بگوئیم سازمان ملل با رویهای که در برخی جنبهها اتخاذ کرده، میتواند زمینه ایجاد الیگارشی که شکل فاسدی از آریستوکراسی یا حکومت طبقه فاسد بر منافع عمومی است، شود؛ اما در واقعیت آنچه مشاهده میکنیم میتواند زمینههای بروز چنین وضعیتی را تایید کند.
نمونه انفعال سازمان ملل در قضایای مربوط به شکلگیری رژیم اسرائیل و غصب سرزمین فلسطین و ماجراهای بعدی آن که تا روزگار ما نیز ادامه دارد کاملا هویدا است؛ در حالی که شورای حقوق بشر سازمان ملل از اسرائیل درخواست کرد فورا محاصره و دیگر اشکال مجازات دسته جمعی علیه نوار غزه را برداشته و خواستار یک آتشبس فوری در نوار غزه شد، اما ارتش رژیم جعلی صهونیست نه تنها به این قطعنامه وقعی ننهاد، بلکه ایالات متحده آمریکا نیز با فروش و انتقال سلاح به اسرائیل، قسمت اخیر این قطعنامه را نقض کرد. البته اخیرا پیشنویس قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل درباره عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل نیز با ۱۴۳ رآی موافق تصویب شده است.
از سوی دیگر در حالی که دیوان لاهه که عالیترین مرجع قضایی جهان و رکن قضائی سازمان ملل است، قرار موقت مبنی بر خودداری اسرائیل از حمله به رفح را صادر و این رژیم را اجبار به ترک مخاصمه و کشتار مردم بیگناه میکند، اما این رژیم با بیتفاوتی به این دستور قضائی، نظم جهانی را بازیچه اقدامات خودسرانه میکند. عمق فاجعه آنجا معلوم میشود که با وجود قطعنامه سازمان ملل و قرار موقت دیوان لاهه، ارتش رژیم اسرائیل به اردوگاه آوارگان فلسطینی در رفح حمله کرد و سبب کشتار جمعی از بیگناهان و غیر نظامیان شد. در چنین شرایطی ناکارآمدی سازمان ملل و ارکان اجرایی آن به وضوح قابل مشاهده است، زیرا در حالی که میثاق جهانی سازمان ملل به امضای بیش از ۲۰۰ کشور رسیده و قرار بر آن است که همه خود را ملتزم به قوانین، مقررات و قطعنامههای آن بدانند، برخی دول و رژیمهای یاغی با بیتفاوتی، نظم جهانی را طعمه منافع خود میکنند.
سازمان ملل البته ضمانتهای اجرایی بسیار قوی همانند تحریم اقتصادی و یا اعلان جنگ علیه برهمزنندگان نظم جهانی در اختیار دارد که اتفاقا در مواردی نیز آنها استفاده کرده است، اما جالب است که در مورد مذکور هیچ کدام از این ابزارهای بازدارنده و ضمانتهای اجرایی مورد استفاده قرار نمیگیرد.
حال که روند فعالیت سازمان ملل با سوالات بدون پاسخ زیادی مواجه است، گویا باید باور کنیم که این سازمان تا حدود زیادی از اهداف اولیه خود فاصله گرفته و با ادامه رویه فعلی دیگر توان پاسداری از صلح جهانی و حل و فصل مخاصمات و تنبیه متجاوزان را ندارد.