به گزارش نبض وطن، نشریه اکونومیست نوشته است که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و آیتالله سید ابراهیم رئیسی، همتای ایرانیاش، چند وجه اشتراک دارند. هر دو متعلق به گروه کوچکی از رهبران هستند که شخصاً هدف تحریمهای آمریکا قرار گرفتهاند. هر دو زیاد سفر نمیکنند اما سالهای اخیر به چین رفتهاند. و به نظر میرسد هر دو به طور فزایندهای برای یکدیگر احترام قائل هستند. در ماه دسامبر آنها در کرملین برای گفتوگو در مورد جنگ غزه ملاقات کردند و در ۱۸ مارس رئیس جمهور ایران از اولین افرادی بود که پیروزی «قاطعانه» پوتین را در انتخابات ریاست جمهوری روسیه تبریک گفت.
اکونومیست با اشاره به سابقه روابط تاریخی این سه کشور، روابط آنها را رقابتی برای کنترل راههای تجاری آسیا میداند. اما آمریکا باعث تغییر در ماهیت روابط این سه شده است و آنها پیوندهای اقتصادی قویتر را اساس اتحاد خود میدانند. در سال ۲۰۲۰، دو سال پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام، تحریمهای اقتصادی مجدداً اعمال شدند. محدودیتهای بیشتری نیز در ژانویه برای مجازات ایران به دلیل حمایت از حماس و انصارالله یمن اعلام شد. روسیه در سال ۲۰۲۲ پس از حمله به اوکراین تحت تحریمهای غرب قرار گرفت که اخیراً تشدید شدهاند. در همین حال، چین با محدودیتهایی به شکل تحریمهای سرمایه و فناوری مواجه است که در صورت پیروزی دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور در ماه نوامبر، میتواند بسیار سختتر شود. هر سه کشور که توسط یک دشمن مشترک متحد شدهاند، و اکنون متعهد هستند که یک سیاست خارجی مشترک را پیش ببرند: حمایت از جهان چند قطبی که دیگر تحت سلطه آمریکا نیست.
چین و روسیه درباره همکاری «بدون محدودیت» صحبت کردهاند و ایران و چین در سال ۲۰۲۱ یک «توافق راهبردی» ۲۵ ساله امضا کردند. هر سه کشور عضو نهادهای بینالمللی چندجانبه مانند بریکس هستند. تجارت دوجانبه آنها در حال رشد است. طرحهایی برای بلوکهای اقتصادی بدون تعرفه، سیستمهای پرداخت جدید و مسیرهای تجاری که مکانهای تحت کنترل غرب را دور میزنند، در حال طراحی هستند. برای آمریکا و متحدانش، این موضوع یک کابوس است. یک محور ضدغرب قدرتمند میتواند تحریمها را خنثی سازد، در جنگها پیروز شود و بازیگران دیگری را به اتحاد خود اضافه کند.
این اتحاد در پنج تا ده سال آینده چگونه خواهد بود؟
بر اساس گزارش اکونومیست، اول از همه اقتصادهای پررونقتر است. چین از قدیم مشتری بزرگ دولتهای نفتی از جمله ایران و روسیه بوده است. اما این دو قبلاً نفت زیادی به اروپا میفروختند. از زمانی که اروپا شروع به بیاعتنایی به آنها کرد، چین بشکهها را با قیمت مقرون به صرفه خریداری کرده است. بنا بر آمار شرکت کپلر، جریان ورودی تنها از بنادر غربی روسیه به ۵۰۰ هزار بشکه در روز رسیده است که قبل از جنگ ۱۰۰ هزار بشکه در روز بود. در دسامبر واردات نفت خام از روسیه به ۲/۲ میلیون بشکه در روز یا ۱۹ درصد کل نفت چین رسید که دو سال پیش ۱/۵ میلیون بشکه در روز بود. در نیمه دوم سال گذشته، صادرات ایران به چین به طور متوسط ۱ میلیون بشکه در روز بود که نسبت به مدت مشابه در سال ۲۰۲۱ افزایش ۱۵۰ درصدی داشته است.
این نشریه مدعی است که تحریمهای غرب به هر کسی خارج از «گروه هفت» اجازه میدهد همچنان نفت روسیه را خریداری کند، اما صنعت انرژی ایران مشمول تحریمهای ثانویه است که کشورهای ثالث را از خرید انرژی از ایران ممنوع میکند. با این حال، از سال ۲۰۲۲، دولت بایدن اجرای خرید را تسهیل کرده است و اگر این باعث کاهش قیمت نفت شود، مایل است قوانین را شکسته شوند. نتیجه آن افزایش واردات انرژی توسط چین بوده است و ذینفعان نه شرکتهای دولتی چین که ممکن است روزی در معرض تحریم قرار گیرند، بلکه پالایشگاههای کوچک چینی هستند که در خارج کشور فعالیتی ندارند. چین نیز گاز ارزان قیمت از روسیه از طریق خط لوله Power of Siberia دریافت میکند که میزان آن از زمان شروع جنگ دو برابر شده است.
به گفته اکونومیست، در مقابل، چین فقط مشمول محدودیتهایی بر واردات فناوری غربی است و این کشور با ممنوعیتهای مالی یا تحریمهای تجاری مواجه نیست. بنابراین میتواند نفت را از کشورهای دیگر هم بخرد، که به آن دست برتر را در مذاکرات با متحدانش میدهد. چین نفت روسیه و ایران را با تخفیف ۱۵ تا ۳۰ دلار در هر بشکه از قیمت جهانی نفت دریافت میکند و سپس هیدروکربنهای ارزانقیمت را فرآوری میکند و آنها را به محصولاتی با ارزش بالاتر تبدیل میکند. ظرفیت تولید صنعت پتروشیمی این کشور در دو سال گذشته بیش از مجموع همه کشورهای دیگر از سال ۲۰۱۹ افزایش یافته است.
تجارت بیشتر نه کمکهای موقت
بر اساس گزارش اکونومیست، تقویت تجارت کالا بین سه کشور همیشه کار سادهای بود. همه نفت میخواهند. وقتی در یک کشتی قرار بگیرد، میتوان آن را به هر کجا ارسال کرد. با این حال، چین یک سیاست غیررسمی برای محدود کردن وابستگی به هر عرضهکننده کالا به ۱۵ تا ۲۰ درصد کل نیاز خود دارد. به این معنی که به حداکثر مقداری که میخواهد از روسیه وارد کند، نزدیک است. البته این تجارت تنها در صورتی برای روسیه و ایران مفید است که بتوانند ارز حاصل از صادرات را صرف واردات کالا کنند. از این رو جاه طلبی برای توسعه انواع دیگر تجارت به وجود آمده است.
صادرات چین به روسیه نیز افزایش یافته است. از آنجایی که قوانین کووید -۱۹ اقتصاد چین را خفه کرده بود، این کشور به دنبال جبران آن با افزایش صادرات تولیدی بود. سال گذشته بزرگترین واردکننده خودروهای چینی اروپا نبود – مقصدی برای خودروهای برقی این کشور – بلکه روسیه بود که سه برابر بیشتر از قبل از جنگ، خودروهای بنزینی خریداری کرد.
به گفته اکونومیست، نظرسنجیها نشان میدهد که شرکتهای ایرانی دائماً با کمبود «مواد خام» مواجه هستند، مقولهای که هم کالاهای پیچیدهتر مانند تراشههای رایانهای و هم کالاهای اساسیتر مانند قطعات پلاستیکی را شامل میشود. این امر صنعت تولید ایران را که به اندازه بخش نفت آن بزرگ است، با مشکل مواجه کرده است. با این حال، چین قطعات کم و فقط ۳۰۰ تا ۵۰۰ خودرو در ماه به ایران صادر میکند، در حالی که این رقم به عراق همسایه ۳۰۰۰ یا بیشتر است. بسیاری از صادرکنندگان کالاهای تولیدی چین، که فروش زیادی به غرب دارند، آنقدر شجاع نیستند که ریسک تحریمهای تلافیجویانه آمریکا را بپذیرند.
در ادامه این گزارش آماده است که از نظر فرضی، تجارت بیشتر با روسیه میتواند به ایران کمک کند. دو کشور کالاهای مفیدی را با یکدیگر تبادل میکنند. ایران در اوایل سال جاری برای اولین بار یک میلیون بشکه نفت خام را با نفتکش به روسیه ارسال کرد. اما تحریمها تعمیق روابط را پیچیدهتر میکند. اگرچه روسیه در سال ۲۰۲۳ انتشار آمارهای دقیق را متوقف کرد، اما دادههای ترافیک کشتی در دریای خزر از سال ۲۰۲۲، زمانی که رهبران این کشور هدف بلندپروازانهای را برای تقویت تجارت دوجانبه تعیین کردند، تنها افزایش اندکی را نشان میدهد.
براساس گزارش اکونومیست، تجارت محدود بین ایران و روسیه به این معنی است که آنها کانالهای بانکی و سیستمهای پرداخت مشترک ندارند. علیرغم انگیزه دولتها، نه SPFS (جایگزین روسیه برای سوئیفت، سیستم پیامرسانی بین بانکی جهانی) و نه میر (پاسخ روسیه به شبکههای کارت اعتباری آمریکایی) به طور گسترده توسط بانکهای ایرانی استفاده میشود. تلاشها برای دلارزدایی از تجارت منجر به ایجاد مکانیسم مبادله روبلی در اوت ۲۰۲۲ شد، اما حجم معاملات همچنان پایین است.
اکونومیست در ادامه خاطرنشان کرده است که ایران و روسیه برای مقاومت در برابر تحریمها در طولانیمدت به سرمایهگذاری خارجی نیاز دارند که ضعیفترین زمینه همکاری این اتحاد در حال حاضر است. سهم سرمایهگذاری مستقیم خارجی چین در جمهوری اسلامی ایران از سال ۲۰۱۴ تاکنون ثابت بوده است و تقریباً ۳ میلیارد دلار برای اقتصادی با اندازه ایران ضعیف است، مخصوصاً در شرایطی که چین سرمایهگذاری را به سایر اقتصادهای در حال ظهور سرازیر کرده است. معاملات توافق شده در آخرین سفر رئیس جمهور ایران به پکن که حداکثر میتواند ۱۰ میلیارد دلار ارزش داشته باشد، در مقابل ۵۰ میلیارد دلاری که چین به عربستان سعودی قول داده بود، کوچک دیده میشود.
اگرچه چین همچنان در پروژههای روسیه مانند Arctic LNG، یک تأسیسات مایعسازی گاز در شمال این کشور، مشارکت دارد اما داراییهای تخلیه شده توسط شرکتهای غربی را هنوز خریداری نکرده و از سرمایه گذاریهای جدید اجتناب کرده است. روسیه انتظار داشت که چین از خط لوله Power of Siberia 2 حمایت مالی کند، زیرا در زمان تکمیل ۵۰ میلیارد متر مکعب گاز – تقریباً به اندازه بزرگترین خط لوله روسیه که قبلاً به اروپا ارسال میشد – حمل خواهد کرد. بدون حمایت چین، آینده این پروژه اکنون در هالهای از ابهام قرار دارد.
حمایت دوستان از هم
اکونومیست در بخش نهایی این گزارش نتیجهگیری کرده است که این ائتلاف تاکنون به دستآورد قابل توجهی رسیده است: نجات اعضای دیگر خود از فروپاشی در برابر تحریمهای غرب. اما آیا به پتانسیل کامل خود رسیده است؟ پاسخ به توانایی اعضای آن در غلبه بر موانع بیرونی و داخلی بستگی دارد. چین همچنان مایل به خطر انداختن منافع خود در غرب نیست اما اگر آمریکا، در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ، تلاش کند چین را از بازارهای غربی خارج کند، این رویکرد ممکن است تغییر کند. چین که دیگر هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد، منابع بسیار بیشتری را برای تشکیل یک بلوک جایگزین به کار خواهد گرفت و ناگزیر تلاش خواهد کرد تا بر روابط موجود با ایران و روسیه بنا کند و اتحادهای خود را گسترش دهد.
هدف مجمعهای چندجانبه ترویج همکاری و سرمایهگذاری فرامرزی است. ژوئیه گذشته ایران نهمین عضو سازمان همکاری شانگهای شد. در ماه دسامبر یک توافق تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه امضا کرد که بیشتر آسیای مرکزی را پوشش میدهد. در ژانویه به بریکس، یک گروه بازارهای نوظهور که شامل چین و روسیه است، پیوست. این گردهماییها به سه عضو اصلی فرصت بیشتری برای گفتگو میدهد. در اجلاسهای اخیر، وزرای ایران و روسیه مذاکرات را برای گسترش کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) از سر گرفتند، مسیری به طول ۷۲۰۰ کیلومتر که روسیه را از طریق ایران به اقیانوس هند متصل میکند. این پیشنهاد که شامل ترکیبی از جادهها، راهآهن و بنادر است، میتواند ایران را به یک گذرگاه صادراتی برای روسیه تبدیل کند.
اما چالش آن این است که ساختار دیوانسالاری ایران و روسیه تجربه نسبتاً کمی از همکاری با یکدیگر دارند و میزان سرمایهگذاری مورد نیاز برای تکمیل این پروژه زیاد است: بانک توسعه اوراسیا تحت حمایت روسیه تخمین میزند که هزینه آن تنها در ایران و روسیه ۲۶ میلیارد دلار باشد. جمع آوری چنین بودجهای، در دو کشوری که مایل به سرمایهگذاری زیاد نیستند به طور معمول سخت است چه برسد در شرایط تحریمی. در ۱ فوریه، نمایندگان دو طرف درباره گامهای بعدی ساخت راهآهن رشت-آستارا، پروژهای ۱/۶ میلیارد دلاری که میتواند حملونقل کالا در شمال ایران را تسهیل کند، گفتگو کردند. سال گذشته روسیه برای اولین بار از بخشی از این کریدور برای انتقال کالا به ایران از طریق ریل استفاده کرد.
به گفته اکونومیست، مشکل جدیتر این است که اقتصاد ایران و روسیه بیش از حد شبیه یکدیگر هستند. از ۱۵ دسته کالایی که هر کدام صادر میکنند، ۹ دسته مشترک هستند. ۱۰ مورد از ۱۵ واردات بزرگ آنها نیز یکسان است. تنها ۲ مورد از ۱۵ کالای مورد نیاز روسیه در میان صادرات برتر ایران به حساب میآیند. در جاهایی که ایران شکافهای تقاضا را دارد که روسیه میتواند پر کند، مانند خودرو، الکترونیک و ماشین آلات، ظرفیت تولید روسیه فعلاً محدود است. همچنین با کاهش سود حاصل از تجارت به دلیل تحریمها، روابط بین دو کشور در زمینه انرژی یک رابطه رقابتی خواهد بود. از زمانی که غرب نفت روسیه را تحریم کرد، این کشور با ایران برای به دست آوردن سهم بیشتری از واردات چین رقابت میکند و در نتیجه جنگ قیمتی به وجود آمد. در سایر زمینهها، چین به رقیب ایران تبدیل شده است. تا همین اواخر، پایگاه تولیدی و بازار داخلی قابل توجه ایران منبعی برای مقاومت بود. اما حال که چین به سمت صادرات با ارزش بالاتر حرکت میکند، بازارهای هدف صادرات ایران را با نسخههای ارزانتر و بهتر از کالاهای ایرانی پر میکند.
در دسامبر، آمریکا مجازاتهایی را برای هر کسی که با شرکتهای روسی در صنایع از جمله تولید و فناوری سروکار دارد، اعلام کرد. اینها شبیه به آنچه که در سال ۲۰۱۱ بر ایران تحمیل کرد و در سال ۲۰۱۵ پس از امضای توافق هستهای به حالت تعلیق درآمد. اگرچه این تحریمهای جدید بخش انرژی روسیه را هدف قرار نمیدهند، اما اگر بانکها با توقف تجارت با این غول انرژی واکنش نشان دهند، میتوانند مانع تجارت نفت روسیه با مشتریانی غیر از چین شوند. از ماه اکتبر، آمریکا همچنین ۵۰ نفتکش را که تحریمهای روسیه را نقض میکنند، مجازات کرده است. حدود نیمی از آنها از آن زمان تاکنون هیچیک از نفت کشور را بارگیری نکردهاند. همه اینها صادرات به چین را برای روسیه ضروریتر میکند و روسیه ناچار است رقابت با ایران را افزایش دهد. این اهرم فشار اقتصادی آمریکا برای ایجاد اختلاف میان این سه کشور و تضعیف آنها است.