به گزارش نبض وطن، یازدهم آذر، سالروز شهادت روحانی مجاهدی است که در مسیر آزادی ایران، جان سپرد و بعد از مرگ نیز از گزند بدخواهان در امان نماند، شهادت میرزا کوچکخان جنگلی بر اثر خیانت روسها و دسیسه انگلیسیها توسط قوای رضاخان، سردار سپه از تلخترین برگهای تاریخ معاصر ایران است.
میرزا «یونس استادسرایی» معروف به میرزا کوچکخان فرزند میرزا آقابزرگ، متولد سال ۱۲۵۷ شمسی و طلبهای بود که فعالیت سیاسی را در زمان استبداد صغیر و قیام مشروطهخواهان آغاز کرد.
میرزا کوچکخان جزئی از نیروهای انقلابی بود که در جریان نهضت مشروطیت موفق به فتح تهران شدند، سپس به گیلان برگشت و رهبری گروهی را بر عهده گرفت که قصدشان آزادسازی این ایالت ایران از اشغال روسیه بود؛ نهضتی که به نهضت جنگل مشهور شد، کوچک خان گروههای مختلفی از نیروهای سیاسی و طبقات ناراضی را گرد خود جمع کرد.
ابراهیم فخرائی درباره پایان کار میرزا این طور نوشته است: «قوای متفرق جنگل تک تک و جوخه جوخه به سوی اردوی دولت (قوای رضاخان سردار سپه) متوجه شده و تسلیم میشدند، کسانی هم که مقاومت کرده یا کشته یا دستگیر میشدند، البته مقاومت در این لحظات بحرانی تجسمی از یک نوع دیوانگی بود، زیرا نه سازمانی باقی مانده و نه مأمنی که به آنجا پناه برده شود و نه فرماندهی که از روی نقشه و تاکتیک صحیح، عملیات جنگی را اداره کند، یاران میرزا یک به یک دستگیر میشدند، تنها سه تن از معاریف جنگل (میرزا، گائوک (آلمانی) و معین الرعایا) باقی مانده بودند که قوای دولت تعقیبشان میکرد و این تنها از نظر آشنایی معینالرعایا به معابر کوهها و گذرگاهها بود که دستگیریشان را به تأخیر انداخت.
زمانی که معین الرعایا تسلیم شد، تمامی قورخانه جنگل را که تنها او میدانست کجاست بیکم و کاست تحویل داد، میرزا و دوستش «هوشنگ» که همان گائوک آلمانی بود تنها ماندند، از هر طرف آنها را محاصره کردند، میرزا و دوستش در سر راه خود به خلخال در گردنه «گیلوان» واقع در کوههای طالش دچار برف و بوران شدند و هر دو از شدت سرما از پا درآمدند، به دستور سالار شجاع، سر میرزا را از تن یخ زدهاش جدا کردند و برای امیر مقتدر طالش فرستادند، امیر مقتدر هم آن را در رشت تسلیم فرماندهان نظامی دولتی کرد.»
میرزا کوچکخان جنگلی؛ سردار مقاومت در تاریخ ایران
میرزا کوچکخان جنگلی، همواره به عنوان یکی از شخصیتهای الهامبخش و از سرداران مقاومت در تاریخ ایران شناخته میشده و به همین دلیل مورد توجه قرار گرفته است.
مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان و فرهنگیان گیلان در مصلّای رشت در دوازدهم اردیبهشت ۱۳۸۰ درباره شخصیت میرزا کوچک خان جنگلی فرمودند: «میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا یعنی روسها و انگلیسیها یک «نه» بزرگ گفت. نه با روسها ساخت، نه با انگلیسیها؛ اما در کنار او کسانی بودند که میخواستند با دستگاه حکومتِ آن روز بعد هم با رضاخان که تازه میخواست سرِ کار بیاید مبارزه کنند، اما به روسها پناه میبردند؛ به باکو رفتند و بند و بستهایشان را کردند و به ایران برگشتند و سرسپرده آنها شدند. اما میرزا کوچک خان قبول نکرد و حاضر نشد سازش کند؛ او، هم با انگلیسیها جنگید، هم با قزّاقهای روس جنگید، هم با لشکر رضاخانی و قبل از رضاخان، آن کسانی که بودند، مبارزه کرد؛ با احسان اللَّه خان و دیگران هم کنار نیامد.
وقتی جوان گیلانی سرِ قبر میرزا کوچک خان میرود و میبیند این مرد تنها، این مرد باایمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مُرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت کرد؛ مُرد، اما یک مشعل شد. ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام میرزاکوچک خان را به یاد میآوردیم و شرح حال او را میخواندیم، نیرو میگرفتیم، او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج کرد، برای این که به یک نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد این بسیار ارزش دارد امثال او تعدادی بودند که در غربت مبارزه کردند، در غربت هم مُردند؛ اما میبینید که امروز غریب نیستند. جریان تاریخ، جریان عجیبی است، نگذاشت و نخواهد گذاشت شیخ فضل اللَّهها و میرزاکوچکخانها و خیابانیها و امثال اینها، همچنان که غریب مُردند، غریب بمانند. دشمنان میخواهند این مفاخر را از دست جوان ایرانی بگیرند.»