به گزارش نبض وطن به نقل از ایرنا، در هفتمین دوره انتخابات زنان کارآفرین کشور که نهاد زنان و خانواده ریاستجمهوری آن را برگزار کرد، شش نماینده از استان اصفهان حضور داشتند اما تنها یک نفر از آنها توانست در فهرست ۱۰ برگزیدۀ این دوره قرار بگیرد: «ایران پِبدَنی»
متولد لنجان است و ساکن فولادشهر. خیاطی و بافت فرش را از مادرش آموخته، به همین خاطر او را «اولین استاد» صدا میزند و برای برندش هم این اسم را انتخاب کرده: «دا»؛ یعنی مادر… سال ۱۳۸۰ آموزشگاه طراحی و دوخت لباسش را دایر کرده و از سال ۱۳۹۲ نیز بهصورت جدی وارد حوزۀ صنایعدستی و کارآفرینی شده است.
ایران پبدنی، ماجرای کارآفرین شدنش را برای ایسنا اینگونه شرح میدهد: «خیلی از خانمهایی که گواهینامۀ مهارت گرفته بودند، میآمدند با من صحبت میکردند و میگفتند که دوست داریم در خانه کار کنیم. هنر داریم اما کار نیست. از صمیم قلب دوست داشتم کاری برایشان انجام بدهم و خوشبختانه طی این سالها توانستم بیش از هزار نفر کارآموز داشته باشم که اغلب آنها در حال حاضر با مجوز میراث فرهنگی و فنی حرفهای، یا کارگاه زدهاند و یا آموزشگاه دارند و مشغول کارند.»
دربارۀ علت علاقهاش به هنر سوزندوزی میگوید: «من همۀ اقوام کشورم را دوست دارم و دوست دارم هنرهایشان را یاد بگیرم. برای آموختن هنر هر شهر به آن سفر میکنم و مهارت را از آنها میآموزم. علاوه بر سوزندوزی مناطق، نمد دوزی، چرمدوزی و سرمهدوزی هم میکنم. خواهری به اسم پروانه دارم که در تمام این سالها عصای دستم بوده، پا به پای من حرکت کرده و از او کمال تشکر را دارم.
پبدنی، عنوان زن نمونه جشنواره شهر ابریشم اصفهان و کارآفرین نمونه سال ۱۳۹۶ را هم در کنار چندین و چند لوح تقدیر دیگر در کارنامهاش دارد و خواستههایش برآورده نشدنی نیست: «من مکان مناسبی برای اشتغالزایی ندارم. در حال حاضر فولادشهر زندگی میکنم و به نظرم برای مردمی که در مسکن مهر فولادشهر ساکناند و مشکلات فراوانی دارند باید فکری شود. اینجا بیکاری بیداد میکند. یکی از اهداف من این است که مرکزی بزرگ دایر کنم تا خانمها بتوانند در آن کار کنند. اگر مسئولان بتوانند این مکان را در اختیار من قرار بدهند برای مردان و زنان اشتغالزایی میکنم و مددجویان بهزیستی و خانمهای بی سرپرست یا علاقمند به هنر را به درآمدزایی میرسانم.
امیدوارم برای فروش محصولات و تولیدات کارآفرینان و همچنین صادرات صنایع دستی به کشورهای دیگر نیز فکری شود.»
اسم صادرات که میآید، یاد تحریم میافتد و توضیح میدهد: «قیمت مواد اولیه چند برابر شده. یک بسته الماس که برای سوزندوزی لباس محلی بختیاری ۱۲ هزار تومان میخریدیم شده بستهای ۶۰ هزار تومان و نخ پته زودی هم از کیلویی ۴۰ هزار تومان رسیده به کیلویی ۲۰۰ هزار.»
او به تازگی با همکاری دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان لنجان موفق به تأسیس مدرسه عالی مهارت طراحی و دوخت شده و اقدامات جدیدی را هم در زمینۀ تولید صنایع دستی خلاقانه در دست اقدام دارد. نگاه ایران خانم به دستهای هنرمندش بوده و به همین خاطر هم نشانی خورشید را به همه میدهد تا هیچ کس در تاریکی نماند. او به این جمله سخت اعتقاد دارد: «اگر به خورشید نگاه کنیم، تاریکی پشت سر ما خواهد بود» و آن را در هر فرصتی برای کارآموزانش تکرار میکند، چون میداند که همۀ آنها با مشکلات ریزودرشت بسیاری دستوپنجه نرم میکنند؛ مشکلاتی که اگر بخواهند روی آن تمرکز کنند خیلی زود از پا میافتند.
آخرین جملهای که میگوید این است: «هر کس تنهاییاش را با چیز یا چیزهایی پر میکند و من، تمام تنهاییهایم را با نخ و سوزن پر کردم و هیچوقت ناامید نشدم.»