برگزارى جشن ها و مراسمات گوناگون به مناسبت هاى مختلف ملّى مذهبى و برپایى رویدادهاى متعدد فرهنگى اجتماعى توسط شهردارى، موافقان و مخالفانِ بسیار دارد.
سوالى که ذهن بسیارى از شهروندان را به خود مشغول کرده است اینکه اساساً، آیا انجام فعالیت هاى فرهنگى جزو وظایف شهردارى است؟
موافقان معتقدند شهردارى به عنوان یک نهاد عمومى غیردولتى و نزدیک به مردم، همانگونه که از نامش بر مى آید باید شهردارى باشد، یعنى به اداره امور شهر بپردازد و در این میان هرآنچه به شهر مربوط مى شود به شهردارى نیز مربوط است. همچنین موافقان بر این عقیده اند که شهر فقط از خیابان، پارک و … تشکیل نشده است و مهم ترین جزء این شهر، شهروندان و تعاملات اجتماعى آنهایند و در این میان فعالیت هاى فرهنگى باید در اولویت امور شهردارى قرار بگیرد.
از دیگر سو، مخالفان معتقدند با علم و اطلاع از اهمیت والاى فعالیت هاى فرهنگى اجتماعى باید گفت که شهردارى متولّى فرهنگ نیست و ادارات، نهادها و سازمان هایى چون اداره فرهنگ و ارشاد اسلامى متولّى فرهنگ هستند و تخصص و وظیفه اصلى این نهادها پرداختن به امور فرهنگى است و بهتر است شهردارى ها به صورت تخصصى به وظایف ذاتى خود که عمران و خدمات شهرى است پرداخته و در امور فرهنگى دخالت نداشته باشند.
کدامیک درست مى گویند؟ موافقان یا مخالفان؟
در این نوشتار قصد داریم تا با بررسى این موضوع از زوایاى مختلف، به پاسخى جامع و کامل براى سوالات فوق دست پیدا کنیم.
تاریخچه فعالیت هاى فرهنگى در ایران:
در سال ١٣٣۴، با تصویب قانون شهردارى ها، وظیفه برنامه ریزى فرهنگى بر عهده شهردارى ها قرار گرفت.
در ادامه و با گسترش تشکیلات دولت مرکزى، برنامه ریزى فرهنگى به تدریج از شهردارى ها جدا شد و وزارتخانه دولتى (وزارت فرهنگ) عهده دار این موضوع شد و بدین ترتیب دامنه حضور دولت در حوزه فرهنگ بسیار گسترده گردید.
با پیروزى انقلاب اسلامى، حضور دولت از کلان ترین موضوع تا خردترینِ موضوعات گسترش یافت. این حضور مستلزم صرف بودجه بود که با وقوع جنگ تحمیلى، دست دولت در این خصوص به تدریج خالى شد.
از این رو، شهردارى ها به پیشگامى شهردارى تهران گام به گام به حوزه فرهنگ ورود کردند. آغاز این کار ساخت فرهنگسرا ها بود که بعدها تا تشکیل سازمان فرهنگى هنرى شهردارى تهران پیش رفت.
هرچند حضور شهردارى ها در این عرصه با هدف برداشتن بارى از روى دوش دولت انجام پذیرفت، اما مخالفت هایى را نیز به همراه داشت. برنامه هاى فرهنگى اجرا شده به وسیله شهردارى ها انتقاد متولیان حکومتى فرهنگ را به دنبال داشت. بدین ترتیب امر برنامه ریزى فرهنگى – که در اکثر کشورهاى پیشرفته امرى محلى تلقى مى شود و در ایران نیز مى رفت تا در جایگاه اصلى خود قرار گیرد- مجدداً به جایگاه قبلى خود بازگشت.
فعالیت هاى فرهنگى شهردارى ها در کشورهاى پیشرفته:
کشورهاى توسعه یافته، تصمیم گیرى در حوزه فرهنگ را به دو بخش تقسیم کرده اند: سیاست فرهنگى و برنامه ریزى فرهنگى در این کشورها، میان سیاست فرهنگى و برنامه ریزى فرهنگى تفاوت هاى جدى قائل هستند.
سیاست هاى فرهنگى به مجموعه اى از جهت گیرى هاى کلان در امور فرهنگى گفته مى شود که در سطح امور ملى و حاکمیتى کلان اعمال مى شود.
برنامه ریزى فرهنگى به مجموعه اقدامات و فعالیت هاى فرهنگى اطلاق مى گردد که سطح آن خرد و حیطه آن حوزه امور محلى و از جنس تصدى گرى است و نه حاکمیتى.
به زبان ساده، در کشورهاى توسعه یافته دولت مرکزى متولى سیاست گذارى کلان فرهنگى و دولت محلى (شهردارى) متولى برنامه ریزى فرهنگى و انجام فعالیت هاى فرهنگى هستند و سیاست هاى کلان فرهنگى کشور را بنابر مقتضیات خرد محلى برنامه ریزى و اجرا مى نمایند.
وظایف فرهنگى شهردارى از نگاه قانون:
نگاهى به وظایف شهردارى ها بر اساس ماده ۵۵ قانون شهردارى ها نشان مى دهد که بخش اندکى از وظایف شهردارى ها مربوط به امور فرهنگى اجتماعى است. این قانون در حوزه فرهنگى اجتماعى وظایفى همچون تشریک مساعى در حفظ ابنیه و آثار باستانى شهر، تاسیس موسسات فرهنگى، بهداشتى و تعاونى و کمک به این قبیل موسسات را از وظایف شهردارى مى داند.
با توجه به نوع به کارگیرى کلمات و بار حقوقى هریک از این کلمات مى توان دریافت که قانونگذار با به کار بردن کلماتى همچون مساعدت، کمک و تشریک مساعى از شهردارى ها مى خواهد تا در امور فرهنگى همراه و یارى رسان باشند. این بدین معناست که قانونگذار شهردارى را نه متولى فرهنگ و نه عهده دار وظایف فرهنگى نمى داند، بلکه تنها از شهردارى ها مى خواهد تا در این حوزه با متولیان این امور همکارى، همراهى و مساعدت داشته باشند.
از بررسى قوانین مرتبط با امور مالى شهردارى ها هم مى توان دریافت که قانونگذار، امور فرهنگى اجتماعى را وظیفه شهردارى نمى داند. براساس ماده ۶٨ قانون شهردارى ها و همچنین آیین نامه مالى آن، شهردارى ها باید حداقل ۴٠ درصد بودجه خود را به امور عمرانى و حداکثر ۶٠ درصد بودجه خود را را به امور جارى ( هزینه هاى پرسنلى، هزینه ادارى، امور تنظیف شهر، نگهدارى و حفظ فضاى سبز ) اختصاص دهند.
بنابراین مى توان اینگونه از قانون استنباط نمود که قانونگذار، شهردارى را نهادى خدماتى عمرانى مى داند که دو وظیفه اصلى و ذاتى آن عمران و خدمات شهرى است.
فعالیت هاى فرهنگى شهردارى ها از نگاه مدیریت شهرى نوین:
امروزه در مباحث نوین مدیریت شهرى از شهردارى ها بعنوان سازمان هایى با سیستم باز یاد مى شود. بدین معنا که شهردارى در قالب یک سازمان، پیوندهاى دوجانبه اى با جامعه اى که در آن مشغول فعالیت است دارد.
در سیستم باز، برخلاف سیستم بسته که در آن مدیر فراتر از وظایف محدود و مشخص رسمى، کار اضافه اى انجام نمى دهد، شهردارى داراى روابط دوجانبه گسترده با جامعه است و خود را موظف مى داند به نیازها و انتظارات جامعه خود پاسخ دهد، خواه این نیازها و انتظارات جزو وظایف مشخص و رسمى تعیین شده اش نبوده و در قوانین و مقرراتش تعریف نشده باشند. در یک کلام، سیستم باز خود را مکلف به تشخیص مسائل و نیازها و اقدام براى رفع آنها مى داند، خواه این نیازها در چارچوب وظایفش باشند و خواه نباشند.
نتیجه گیرى:
اگرچه طبق ماده ۵۵ قانون شهردارى ها، وظایف فرهنگى اجتماعى شهردارى اندک است و اساساً بعنوان نهادى عمرانى خدماتى شناخته مى شود، ولى نباید از این نکنه غفلت نمود که محدود کردن شهردارى ها در این چارچوب و بى توجهى به مسئولیت هاى فرهنگى اجتماعى آن بعنوان سازمانى محلى و مردمى مى تواند سبب ساز تشدید مسائل اجتماعى شود.
آنچه امروز در شهردارى هاى ایران اتفاق افتاده است، روندى است درست معکوس و خلاف روند جهانىِ واگذارى امور از دولت مرکزى به دولت محلى(شهردارى).
هرچند شهردارى ها در ایران، در دو دهه اخیر، فراتر از وظایف معین قانونى به حیطه هایى از قلمرو فرهنگ ورود کرده اند و البته در سکوت دستگاه هاى دولتى متولى فرهنگ، به دلیل کمبود بودجه، نقش پررنگ ترى را ایفا کرده اند ولى از یک سو باید مترصد اعتراض دستگاه هاى دولتى باشند و از سوى دیگر همچنان در قلمرو محدودى از پهنه گسترده فرهنگ محلى شهرشان ورود داشته باشند.
این واقعیت را باید پذیرفت که شهر موجودى زنده و پویاست که محل ارتباط شهروندان و محل شکل گیرى کنش هاى اجتماعى است. شهر به مثابه انسان زنده ایست که هم روح دارد و هم جسم و هر دو نیاز به مراقبت، رشد و توسعه دارند. جسم شهر را فضاى کالبدى آن (کوچه و خیابان و پارک و … ) تشکیل مى دهند و روح شهر را فرهنگ و اجتماع آن شهر تشکیل مى دهند. نگاه به شهر با دیدى صرفاً عمرانى و از نگاه آهن و آجر و آسفالت ما را از فهم واقعیت درونى شهر دور مى سازد.
شهر بعنوان محل تعاملات انسانى، نیازمند بسط و گسترش آموزه هاى فرهنگى است. مهارت هاى اجتماعى بخشى از مضامین آموزشى و پرورشى را تشکیل مى دهند که این مضامین بصورت پیوسته و مستمر با جریان زندگى افراد همراه است و در این بین بایستى شهردارى بعنوان نهادى که بالاترین حجم ارتباط را با شهروندان و محیط اجتماعى دارد در این موضوع مهم ورود نماید.
وجود ناهنجارى هایى همچون اعتیاد، طلاق، خشونت، نزاع و درگیرى هاى خیابانى، خودکشى و … از جمله آسیب هاى اجتماعى هستند که چهره شهر را زشت و نازیبا مى نمایند. ماهیت این آسیب ها به گونه اى است که هیچ سازمانى به تنهایى نمى تواند در کاهش یا مقابله با آنها موفق باشد. رویکرد مداخله اى و پیشگیرانه شهردارى در این حوزه با هدف توسعه ورزش و ایجاد و افزایش فرهنگ شادى و نشاط سبب ساز جلوگیرى از بروز بسیارى از آسیب هاى اجتماعى خواهد بود. بنابراین ضرورى است که شهردارى ها در راستاى مقابله و کاهش این آسیب ها به همکارى و تعامل با دیگر سازمان ها بپردازند.
شهردارى با اتکاء به توانمندى ها و ظرفیت هاى سازمانى و مالى خود مى تواند گام هاى موثر و اساسى در راستاى فعالیت هاى فرهنگى اجتماعى بر دارد.
پژوهش هاى صورت گرفته در این حوزه نیز مؤید این ادعا هستند. براساس پژوهش هاى انجام شده در تهران، شهروندان تهرانى فعالیت هاى آموزشى و تبلیغى سازمان فرهنگى هنرى شهردارى تهران را موثر ارزیابى کرده اند. طبق این پژوهش، شهروندان تهرانى تاثیر فعالیت هاى آموزشى تبلیغى این سازمان در حوزه توسعه سطح بهداشت و سلامت جسمى را ۶٢ درصد، در حوزه توسعه اخلاق و رفتار شهروندى حدود ۵۵ درصد، در حوزه توسعه سطح مشارکت سیاسى اجتماعى ۵٢ درصد و در حوزه توسعه سلامت روانى ۴٣ درصد تاثیرگذار ارزیابى نموده اند.
تمامى اینها مى طلبد تا شهردارى ها نگاه ویژه اى به این حوزه داشته و براى تقویت این فعالیت ها برنامه ریزى نمایند.
فعالیت هاى سازنده شهردارى در حوزه هاى مختلف فرهنگى و اجتماعى مى تواند دستاوردهاى مناسبى را در جهت بهبود کیفیت زندگى شهروندان داشته باشد.
بعنوان مثال آموزش شهروندان از طریق برنامه هاى فرهنگى و آموزش فرهنگ شهروندى مى تواند به تشویق به مصرف درست، تولید زباله کمتر، تفکیک زباله در خانه و رعایت اصول بهداشتى تحویل زباله منجر شود که البته صرفه جویى هاى بزرگى در هزینه هاى شهر را نیز در بر خواهد داشت.
کلام آخر:
قانون شهردارى ها نیاز اساسى و مبرم به پایش و پالایش دارد. قانون شهردارى ها مصوب سال ١٣٣۴ (۶۵ سال پیش) است و طبیعتاً با تغییر رویه ها و روندها، نیاز است این قوانین به روز شوند و متناسب با واقعیات، مناسبات و مقتضیات امروز مدیریت شهرى به رشته تحریر درآیند.
نگاه شهردارى به شهر، باید نگاهى سیستماتیک بوده و بایستى به شهر به چشم یک کُل نگریست. شهر براى توسعه پایدار نیاز به توسعه در همه حوزه ها (اعم از عمرانى، خدماتى، آموزشى، ورزشى، هنرى، فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، بهداشتى و …) و نه یک حوزه دارد.
راه توسعه پایدار شهر از توسعه فرهنگى مى گذرد. اگر توسعه پایدار را همچون درختى تشبیه کنیم؛ ریشه این درخت فرهنگ، تنه این درخت نظام اقتصادى با ثبات، غذاى این درخت آموزش مناسب و در نهایت میوه این درخت توسعه پایدار و خوداتکایى خواهد بود.
چنانچه بخواهیم در حوزه فرهنگ، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامى (بعنوان متولى اصلى فرهنگ) عنان امور را در دست بگیرد، بسیارى از موضوعات و فعالیت هاى فرهنگى روى زمین مى ماند. بودجه اندک این اداره، توانایى و بضاعت این نهاد را محدود ساخته است که در نهایت دود این موضوع به چشم شهروندان خواهد رفت.
بنابراین نیاز است تا در شرایط فعلى، شهردارى ها براساس نیاز جامعه، خود را در برابر شهروندان مسئول دانسته و بنابر مسئولیت اجتماعى خود، در امور فرهنگى اجتماعى جامعه شهرى (در حد مقدورات و با عنایت به شرایط خود) ورود نمایند.این ورود نیازمند تعامل، همکارى و حمایت همه جانبه در تمامى سطوح مدیریتى است.
نگاه شهرداران به مقوله فرهنگ باید نگاهى متعادل باشد. بنابر حدیث پیامبر(ص): خَیْرُالاُمور اوسَطها؛ بهترینِ هر کار، حد میانه و اعتدال آن است. بدین معنا که در حوزه فرهنگ نباید افراط و تفریط صورت پذیرد. نه آنقدر بى توجهى به فرهنگ صورت گیرد که موضوعات فرهنگى اجتماعى به فراموشى کامل سپرده شوند و نه آنقدر بر روى امور فرهنگى اجتماعى تمرکز شود که وظایف عمرانى خدماتى شهردارى به محاق و حاشیه رفته و شهر از آهنگ توسعه خود باز ایستد. توسعه متعادل و متوازن شهرى بایستى در دستور کار شهردارى ها قرار گیرد.
نکته دیگرى که در این مبحث حائز اهمیت است اینکه صرفِ برگزارى جشن، جُنگ، استندآپ کمدى و کنسرت در شهر را نمى توان کار فرهنگى قلمداد نمود. بسنده کردن به همین میزان جفاى در حق نام فرهنگ و فعالیت هاى فرهنگى است.
نباید فرهنگ و فعالیت هاى فرهنگى به محلى براى پروپاگانداى شهرداران بدل شوند و به نام کار فرهنگى و در غالب کلمات و عبارات پر زرق و برق، توجه به اصل موضوعِ فرهنگ فراموش شده و فرهنگ بهانه اى شود براى تبلیغات مدیران که در این صورت فرهنگ را قربانى کرده ایم.
به نظر مى رسد نیاز است تا در هر شهر، با حضور فعالان و صاحبنظران فرهنگى اجتماعى، مدیران و کارشناسان اداره فرهنگ و ارشاد اسلامى، اعضاى کمیسیون فرهنگى شوراى اسلامى شهر، اعضاى قرارگاه فرهنگى و دیگر نهادهاى فرهنگى شهر با حضور موثر مدیران و کارشناسان ارشد شهرى، سند چشم انداز فرهنگى اجتماعى شهر تدوین شود، تقسیم وظائف صورت پذیرد و هر کدام از نهادهاى مذکور با عنایت به امکانات و توانمندى ها و ظرفیت هاى سازمانى خود در اجراى این سند همکارى، تعامل و همراهى نمایند.
“رضا بیگى فعال فرهنگى اجتماعى و عضو على البدل شوراى اسلامى زرین شهر”
بیگی: فرهنگ روح سیال شهراست/فعالیت های فرهنگی، ابزار تبلیغاتی مدیران شهری نشوند
لینک کوتاه : http://www.nabzevatan.ir/?p=2413