به گزارش نبض وطن به نقل از فارس ، یکی از رزمندگان مدافع حرم اعزامی از شهر مقدس مشهد روایتی از نحوه شرط و شروطش برای شهادت در کتاب «چَخچَخیها» از انتشارات راهیار داشته است که در ادامه میخوانیم:
اولین دفعه که به سوریه رفتم، گفتم: خدایا! دوست دارم کار کنم، فعلاً شهادت نمیخواهم. اجازه بده ۲۰۰ نفر از دشمنان اهل بیت را بکشم و بعد مزدم را بده!
تقسیم نیرو که انجام شد، مسؤول اطلاعات شدم. دیدهبانی هم میکردم و گرا میدادم. مثلاً یادم است یک بار شمردم که ۴۰ نفر داعشی از داخل یک کانالی آمدند و به کانال دیگر رفتند، سریع مرکز توپخانه را گرفتم و گرایشان را دادم و توپخانه آنها را زد.
چند روز بعد یاد حرف اولم افتادم، با خودم حساب کردم دیدم هر شب حداقل ۱۰ تا ۲۰ تا گرا میدهم و اگر این طور پیش بروم، به هفته نمیکشد!
گفتم: خدایا! غلط کردم! جلوی آن ۲۰۰ تا یک صفر اضافه کن لطفاً!