به گزارش نبض وطن به نقل از فارس، وقتی دشمن به این مرزوبوم نگاه چپ کند یا کشوری دیگری را واسطه حمله به ایران کند، دانشآموزان همراه و همگام با سایر اقشار جامعه سینه سپر میکنند و در برابر آن تهاجم میایستند؛ دانشآموزانی که نسل به نسل یادآور شور و حماسه غیرت ایرانی هستند؛ چه در زمان ایام پیروزی انقلاب اسلامی، چه در هشت سال دفاع مقدس و چه در زمانهای فتنهها یا بلایای طبیعی در قالب بسیج دانشآموزی، آنها مرد میدان هستند.
نمونه عینی آن در ۴۲ سال پیش در کوچه پسکوچههای خرمشهر با حضور شهید محمدحسین فهمیده رقم خورد. نوجوانی ۱۳ ساله که معمار کبیر انقلاب به او مدال رهبری داد تا یاد و نامش همچنان در میان ۳۶ هزار شهید دانشآموز بدرخشد.
امروز هشتم آبان سالروز شهادت این بزرگ مرد کوچک میدان مبارزه است که صدای جمهوری اسلامی ایران اینچنین خبر شهادتش را منتشر کرد: نوجوانی ۱۳ ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است.
شهیدان فهمیده
در این میان، تاریخ دفاع مقدس، بارها شاهد جانفشانی نوجوانهایی همانند محمدحسین فهمیده بوده است. در ادامه به مناسبت سالروز شهادت این رهبر ۱۳ ساله به معرفی چند شهید دانشآموز دیگر میپردازیم:
میگفت: دنبال مامانم میگردم، اما اسلحه به غنیمت میبرد
شهید بهنام محمدی
نوجوانی از دیار خونینشهر با نام بهنام محمدی که نام او همانند محمدحسین فهمیده در روزهای مقاومت خرمشهر شنیده میشود. با اینکه ریزنقش بود، اما بسیار فرز و چابک بود. بازیگوشیاش تمامی نداشت. حتی سربازان رژیم بعث را سرکار میگذاشت و با سر و وضع خاکی میگفت: دنبال مامانم میگردم، گمش کردهام، بعد هم سر بزنگاه فشنگ، اسلحه و کنسرو عراقیها را کش میرفت!حتی یک بار هم با یک اسلحه غنیمتی، هفت عراقی را اسیر کرده بود. این نوجوان خرمشهری چند روز قبل از سقوط خرمشهر در ۲۸ مهرماه سال ۱۳۵۹ در همان شهری که متولد شد، به شهادت رسید.
کوچکترین رزمنده شهید استان قزوین که فهمیده دوم است
شهید بهمن بیگزاده
شهید بهمن بیگزاده را دومین شهید فهمیده نامیدند؛ چون او نیز در سن ۱۳ سالگی در هفتم اسفندماه سال ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی جزیره مجنون در عملیات خیبر به شهادت رسید. شهیدی که کمسن و سالترین شهید استان قزوین است. البته پیکر بهمن سالها در منطقه ماند تا اینکه خانوادهاش پس از ۳۲ سال چشمانتظاری پیکر مطهر او را به آغوش گرفتند.
نوجوان شهیدی که روز شهادتش را میدانست
شهید صادق صادقزاده از آن شهدای دانشآموزی بود که علاقه زیادی به کتاب و کتابخوانی داشت، برای همین عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشکینشهر بود. از آنجایی که خانه آنها محل رفتوآمد رزمندهها بود، خیلی مصر بود که به جبهه برود، اما مادرش به دلیل اینکه برادر دیگرش در جبهه است، موافقت نکرد تا اینکه صادق، خوابی را که دیده بود برای مادرش تعریف کرد و گفت: من قرار است از دنیا بروم. اگر به جبهه نروم چه جوابی خواهی داشت؟ دیگر مادر راضی شد و او نیز به خیل رزمندههای جبهه پیوست. او به دوستانش گفته بود که ۲۵ روز دیگر به شهادت میرسد و در حالی که ۱۵ سال بیشتر نداشت، در سال ۱۳۶۴ در فاو به شهادت رسید.
رزمنده نوجوانی که یواشکی با قطار به جبهه رفت
شهید امیر جمشیدی، دانشآمور دوم متوسطه تجربی که اواسط سال ۱۳۶۳ به سرش زد، راهی جبهه شود، اول فکر کرد میتواند با دستکاری شناسنامهاش راهی شود، اما دید به علت جثه کوچکش لو میرود. بنابراین خودش را در کابینهای قطار پنهان کرد تا به جبهه برود. از قضا، مسؤول قطار متوجه شد، اما اجازه داد که به مسیرش ادامه دهد. این نوجوان رزمنده در ۳۰ فروردینماه سال ۱۳۶۴ در عباسآباد بانه هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب به فیض شهادت نائل آمد.
سر زندگی را گول مالید و شهید شد
شهید عبدالمجید رحیمی به خاطر جثه کوچکش کلاه بر سرش بزرگ بود و اسلحه هم از قدش بلندتر بود، اما همیشه میگفت: همه خیال میکنند جنگ سر من یک کلاه گشاد گذاشته، اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم. او با حضورش در جبهه مرز عشق را جابجا کرده بود و آخرین عکس او یک روز قبل از شهادتش در اردوگاه موقت کنار جاده اهواز ـ آبادان، مقابل انرژی اتمی در ساعت پنج بعدازظهر و در روز نهم اردیبهشتماه سال ۱۳۶۱ گویای صفای وجود این دانشآموز دوم متوسطه است. عبدالحمید فردای آن روز در سن ۱۶ سالگی در زمره شهدای دفاع مقدس قرار گرفت. مزار این شهید دانشآموز در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا است.
این شهید نوجوان گفته بود راه کربلا باز شود، برمیگردم
شهید علیرضا کریمی از آن شهدایی است که با عنایت الهی عمرش به دنیا بود تا در وقت خودش جانش را در راه خدا قربانی کند. او در همان ابتدای تولدش کبدش را از دست داد، اما با کرامت حضرت عباس علیهالسلام دوباره به زندگی برگشت. همین مسأله باعث شد علیرضا ارادت خاصی به ابوالفضل العباس علیهالسلام داشته باشد. در جبهه هم مسؤول دسته گروهان حضرت ابوالفضل علیهالسلام شد. آخرین بار به مادرش گفته بود: ما مسافر کربلاییم، راه کربلا باز شد، برمیگردم. او در سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر یک در منطقه عملیاتی فکه ـ تنگه ابوغریب به شهادت رسید. اما پیکرش ۱۵ سال بعد در همان روزی که اولین کاروان رسمی به کربلا رفت، به آغوش مادرش بازگشت.
نوجوان شهیدی که بعد از شهادت، عشقش را به مدرسه ثابت کرد
دانشآموز شهید مجید رساپور، شهیدی در رشته علوم تجربی دبیرستان آیت الله کاشانی قم تحصیل میکرد. او چند بار همراه با لشکر ۱۷ امام علی بن ابی طالب علیهالسلام به جبهه اعزام شد. در جبهه سمتش آرپیجیزن گردان امام سجاد علیهالسلام بود. مجید در ۹ اسفندماه سال ۱۳۶۴ در ۱۶ سالگی درست سه روز پس از نوشتن آخرین نامهاش، در عملیات والفجر هشت در فاو به شهادت رسید. او هنگام شهادت به دوستش گفته بود: مرا به خانه ببرید تا پدر و مادرم حلالم کنند و به مدرسهام ببرید تا معلمان و دوستانم نیز مرا حلال کنند.
چهلودومین ساگرد شهادت محمدحسین فهمیده در حالی امروز برگزار میشود که سه شهید به نامهای شهید محمدرضا کشاورز، شهید آرشام سرایداران و شهید علیاصغر لری گویینی بعد از حادثه تروریستی حرم احمد بن موسی علیهالسلام (شاهچراغ) به تازگی به جمع شهدای دانشآموز پیوستهاند.
حالا چند عکس از حضور دانشآموزان در جبهه ببینید: