به گزارش نبض وطن، دیار خراسان مهد چهرههای ادبی بزرگی بوده است و نخستین شاعران پارسی گوی از شرق ایران ظهور کردند و همچنین ادبیات عرفانی در خراسان بزرگ به ویژه نیشابور جایگاه خاصی دارد به طوریکه میتوان نیشابور را قطب ادبیات عرفانی نامید.
نیشابور دیار دو شاعر و عارف بزرگ عطار و عمر خیام است. در میان این دو عارف بزرگ، خیام به واسطه ترجمه رباعیاتش شهرتی جهانی دارد. اگرچه رباعیاتی که از او به جا مانده است، چندان زیاد نیست، اما همین حجم اندک رباعیات وی، باعث میشود شهرت او به عنوان یک شاعر مطرح باشد با وجود اینکه خیام ریاضیدان و منجم نیز بوده است.
توجه به زمان حال و غنیمت شمردن دم در اشعار خیام با فلسفه وجودی زندگی مردم مغرب زمین متناسب بود و همین باعث شد، که اشعار وی مورد پذیرش قرار گیرد و شهرت جهانی داشته باشد.
ترجمهی رباعیهای خیام در اروپا جزو متون کلاسیک ادبیات انگلیسی است. بسیاری از این شعرها به مرور زمان به ضربالمثل تبدیل شدهاند. محبوبیت شعرهای خیام به حدی است که افرادی مثل آبراهام لینکلن و ولادیمیر پوتین از خواندن رباعیات خیام سخن گفتهاند.
تأثیرگذاری خیام بر ادبیات
بهاءالدین خرمشاهی در خصوص تأثیر خیام بر شعرای پس از خود میگوید: «شبلی نومانی پژوهشگر پاکستانی بر این باور است که حافظ شارح خیام بودهاست. او میراثبَر خیام و بهترین شاعر اندیشههای اوست اما با این تفاوت که فرجامشناسی حافظ بسیار مستحکمتر از خیام است. خیام خداشناس بزرگی بود اما حافظ ایمان مستحکمتری به حقیقت و طریقت و شریعت نسبت به خیام داشتهاست. خیام یک روح نومید دارد اما موحد است و قائل به وجود خداوند. خیام هم از تکفیر علمای زمان میترسد و هم از حاکمان وقت که با علما همسو شوند و آسایش او را بگیرند. از این جهت است که بسیار دوپهلو صحبت کردهاست. از دیگر شعرایی که تأثیر بسیار از خیام پذیرفت، عارف و شاعر بزرگ فریدالدین عطار نیشابوری است که در مختارنامه تأثیرپذیری از خیام را هویدا کردهاست.
صادق هدایت نیز بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کردهاست، تا حدی که از متفکرترین و بهترین پیروان خیام بهشمار میآید. هر چند که به نظر او افکار حافظ به فلسفهی خیام نمیرسد، اما بنا به نظر صادق هدایت، حافظ این نقص را با الهامات شاعرانه و تشبیهات رفع کردهاست و برای نمونه بهقدری شراب را زیر تشبیهات پوشانده که تعبیر صوفیانه از آن میشود. اما خیام این پردهپوشی را ندارد. برای نمونه حافظ دربارهی بهشت با ترس سخن میگوید:
تو غنیمت شمر این سایهی بید و لب کشت باغ فردوس لطیف است و لیکن زینهار
اما خیام بدون پردهپوشی میگوید:
آنجا میناب و انگبین خواهد بود آنجا میناب و انگبین خواهد بود
چون عاقبت کار چنین خواهد بود گر ما مِی و معشوقه گزیدیم چه باک؟
خیام در آثار نویسندگان مشهور اروپا تأثیر داشت. به عنوان مثال خیام در رمان «گرگ دریا» اثر جک لندن (نویسندهی آمریکایی)، سوژهی گفتوگوی دو نفر از شخصیتهای داستان است. در این گفتوگو به این مسأله اشاره شده است که خیام با وجود تمام بیهودگیها و مصایب زندگی، آن را به مرگ ترجیح میداد.
ویل دورانت (نویسنده و فیلسوف آمریکایی) نیز معتقد است، روشی که خیام برای حل معادلههای سهمجهولی ارائه داده، شاهکار علم ریاضی در قرون وسطاست. همچنین خورخه لوییس بورخس، شاعر آرژانتینی، نوشتههایی دربارهی خیام دارد.
زندگی و آثار خیام به اندازهای مورد توجه بوده که توسط هالیوود به فیلم تبدیل شده است. «افسانهی عمر خیام» آخرین فیلمی است که در سال ۲۰۰۵ دربارهی این شاعر ساخته شده است.
موریس بوشور از کسانیاست که کاملاً تحت تأثیر افکار خیام درآمده و نمایشنامهی رؤیای خیام هماهنگی فکری او را با شاعر ایرانی به خوبی نشان میدهد.
همچنین ارمان رنو و آندره ژید هم از او مایه گرفتهاند.
کریستووام دو کامارگو شاعر اسپانیایی زبان نیز افکار خیام را در قالب شعر نو ریخت و متن اسپانیایی آنها را در سراسر آمریکای لاتین و متن فرانسوی را در اروپا رواج داد.
کسان دیگری که از خیام الهام گرفتهاند یا به تمجید او پرداختند عبارتند از:آندره ژید، ژان لاهور، شارل گرولو، مارک ژان برنارد و شاپلن
هرساله در دانشگاهها و مراکز فرهنگی سراسر اروپا مراسم مختلفی برای بزرگداشت خیام برگزار میشود. نامگذاری مکانهایی در کشورهای مختلف به نام خیام و نامگذاری یک سیارک در منظومهی شمسی توسط «ناسا» نشاندهندهی شهرت جهانی، شاعر رباعیسرای ایران، است.
زندگینامه خیام
غیاث الدین ابوالفتح، عمر بن ابراهیم خیام (خیامی) در سال ۴۳۹ هجری (۱۰۴۸ میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقی بر خراسان، ناحیه ای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفته اند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت. خیام در سال ۴۶۱ هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبرتألیف کرد.
خیام سپس به اصفهان رفت و مدت ۱۸ سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود.
در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۵ ثانیه است. سال دوازده ماه دارد ۶ ماه نخست هر ماه ۳۱ روز و ۵ ماه بعد هر ماه ۳۰ روز و ماه آخر ۲۹ روز است هر چهارسال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن ۳۰ روز است و آن سال ۳۶۶ روز است هر چهار سال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن ۳۰ روز است و آن سال ۳۶۶ روز می شود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه روز اشتباه دارد.
بعد از کشته شدن نظام الملک و سپس ملکشاه، در میان فرزندان ملکشاه بر سر تصاحب سلطنت اختلاف افتاد. به دلیل آشوب ها و درگیری های ناشی از این امر، مسائل علمی و فرهنگی که قبلا از اهمیت خاصی برخوردار بود به فراموشی سپرده شد. عدم توجه به امور علمی و دانشمندان و رصدخانه، خیام را بر آن داشت که اصفهان را به قصد خراسان ترک کند. وی باقی عمر خویش را در شهرهای مهم خراسان به ویژه نیشابور و مرو که پایتخت فرمانروائی سنجر (پسر سوم ملکشاه) بود، گذراند. در آن زمان مرو یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی دنیا به شمار می رفت و دانشمندان زیادی در آن حضور داشتند. بیشتر کارهای علمی خیام پس از مراجعت از اصفهان در این شهر جامه عمل به خود گرفت.دستاوردهای علمی خیام برای جامعه بشری متعدد و بسیار درخور توجه بوده است. وی برای نخستین بار در تاریخ ریاضی به نحو تحسین برانگیزی معادله های درجه اول تا سوم را دسته بندی کرد، و سپس با استفاده از ترسیمات هندسی مبتنی بر مقاطع مخروطی توانست برای تمامی آنها راه حلی کلی ارائه کند. استعداد شگرف خیام سبب شد که وی در زمینه های دیگری از دانش بشری نیز دستاوردهایی داشته باشد. از وی رساله های کوتاهی در زمینه هایی چون مکانیک، هیدرواستاتیک، هواشناسی، نظریه موسیقی و غیره نیز بر جای مانده است. اخیراً نیز تحقیقاتی در مورد فعالیت خیام در زمینه هندسه تزئینی انجام شده است که ارتباط او را با ساخت گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان تأئید می کند. تاریخ نگاران و دانشمندان هم عصر خیام و کسانی که پس از او آمدند جملگی بر استادی وی در فلسفه اذعان داشته اند، تا آنجا که گاه وی را حکیم دوران و ابن سینای زمان شمرده اند. آثار فلسفی موجود خیام به چند رساله کوتاه اما عمیق و پربار محدود می شود. آخرین رساله فلسفی خیام مبین گرایش های عرفانی اوست. اما گذشته از همه اینها، بیشترین شهرت خیام در طی دو قرن اخیر در جهان به دلیل رباعیات اوست که نخستین بار توسط فیتزجرالد به انگلیسی ترجمه و در دسترس جهانیان قرار گرفت و نام او را در ردیف چهار شاعر بزرگ جهان یعنی هومر، شکسپیر، دانته و گوته قرار داد. رباعیات خیام به دلیل ترجمه بسیار آزاد (و گاه اشتباه) از شعر او موجب سوء تعبیرهای بعضاً غیر قابل قبولی از شخصیت وی شده است. این رباعیات بحث و اختلاف نظر میان تحلیلگران اندیشه خیام را شدت بخشیده است. برخی برای بیان اندیشه او تنها به ظاهر رباعیات او بسنده می کنند، در حالی که برخی دیگر بر این اعتقادند که اندیشه های واقعی خیام عمیق تر از آن است که صرفا با تفسیر ظاهری شعر او قابل بیان باشد. خیام پس از عمری پربار سرانجام در سال ۵۱۷ هجری (طبق گفته اغلب منابع) در موطن خویش نیشابور درگذشت و با مرگ او یکی از درخشان ترین صفحات تاریخ اندیشه در ایران بسته شد.
خیام آثار علمی و ادبی بسیار تالیف نمود که معروفترین آنها هفده رساله و کتاب است که بعضی از آنها عبارتند از :
رباعیات ، اشعار عربی خیام که در حدود ۱۹ رباعی آن بدست آمده است ، نوروزنام ، هرساله میزانالحکمه ، ترجمه خطبه ابن سینا. ، رساله در علم کلیات.
تعداد قطعی ودرست رباعیات خیام
از آنجا که هیچ دیوان تنظیمشدهای توسط خود خیام یا دیگران در زمان کوتاهی پس از مرگ وی به دست نیامدهاست، در مورد تعداد این رباعیها و نیز حقیقی یا جعلی بودن بعضی از آنها اختلاف نظر وجود دارد. از اینرو بسیاری از پژوهشگران اروپایی و ایرانی به فکر تمییز و تشخیص اشعار قطعی و مسلم وی افتادهاند که حاصل آن نسخههای متعدد و متفاوتی از رباعیات خیام است.
نسخههای اروپایی
آرتور کریستنسن اولین کسی بود که به فکر تعیین رباعیات اصیل و حذف رباعیات جعلی از مجموعهی اشعار منسوب به خیام افتادهاست. او روشهای متفاوتی برای تشخیص ترانههای حقیقی در نظر گرفت که یکی از این روشها تفکیک اشعاری بود که دارای نام خیام بودند. اما خود او نیز پس از مدتی به این روش شک کرد، چراکه از مضمون بعضی از آنها برمیآمد که شاعر دیگری آن را دربارهی خیام گفته باشد. علاوه بر آن تعداد اینگونه رباعیات از ده یا دوازده رباعی تجاوز نمیکرد. پس از کریستنسن، والنتین ژوکوفسکی نیز نسخهای از رباعیات خیام را با عنوان عمر خیام و رباعیات سرگردان تهیه کرد که در آن برای تشخیص رباعیات حقیقی خیام از روش دیگری استفاده شدهاست. او ۸۲ ترانهای را که غیر از خیام به شاعران دیگری هم نسبت دادهاند حذف کرد. این طریقهی ژوکوفسکی بین اندیشمندان طرفدارانی پیدا کرد و برخی از محققان روش وی را مناسب دانستند. پس از او کریستنسن و ادوارد دنیسن راس نیز این فرضیه را دنبال کردند و اشعار حذف شده را به ۱۰۱ رباعی رساندند. اما فردریش روزن روش ژوکوفسکی و پیروانش را مناسب ندانست و بر رد این نظریه چنین استدلال کرد: « ما نمیتوانیم فقط به پیدا شدن یک رباعی در دیوانی بدون ملاحظهی معنی آن، رباعی را به صاحب آن دیوان نسبت دهیم، زیرا علاوه بر اینکه اشعار گویندگان دیگر داخل گفتههای خیام شده، ممکن است از رباعیات خیام هم به دیوان سایر شعرا راه یافته باشد.» خود روزن تشخیص رباعیات اصلی خیام را از روی مفاهیم فلسفی ممکن میدانست و در نسخهی رباعیات خیام خودش، پس از معرفی ۲۳ رباعی و ۵ قطعه شعر عربی چنین اظهار نظر میکند: «رباعیات و اشعاری که از عالم تفکرات اشعار یادشده دور هستند ابداً به خیام مربوط نیستند و باید آنها را جزء اضافات محسوب داشت و اشعاری که بهعکس دارای این افکار هستند، ممکن است از آثار او باشند»
نسخههای ایرانی
ظاهراً نخستین فردی که در ایران به فکر تعیین و تفکیک رباعیات اصیل خیام افتاد غلامرضا رشید یاسمی بود. او در نسخهٔ خود که در سال ۱۳۰۳ منتشر کرد، از بین ۳۴۰ رباعی منتسب به خیام، ۲۴۰ رباعی را قابل قبول دانست.[۴۷] پس از آن صادق هدایت نیز در سال ۱۳۱۳ نسخهای از رباعیات خیام را منتشر کرد. نسخهٔ هدایت با عنوان ترانههای خیام شامل ۱۱۹ رباعی بود. سپس در سال ۱۳۲۰ محمدعلی فروغی با استفاده از منابع قدیمی، جُنگها و سفینههای کتابخانههای ایران و ترکیه، نسخهای از رباعیات خیام را که شامل ۱۷۸ رباعی منسوب به خیام بود تهیه کرد. در سال ۱۳۳۶ احمد شاملو هم نسخهای از رباعیات خیام را که دارای ۱۲۵ رباعی است در کتابی به نام ترانهها ارائه کرد. علی دشتی نیز در سال ۱۳۴۴ در کتابی با عنوان دمی با خیام ۸۱ رباعی را رباعیات حقیقی خیام میداند و ۲۰ رباعی دیگر را خیامانه میخواند. در سال ۱۳۸۵ نیز کتاب دایرهٔ سپهر شامل متن کامل رباعیات خیام به تصحیح جاوید مقدس صدقیانی به چاپ رسید.[۴۸]
اصالت رباعیات
تنها سند مهم موجود از رباعیات اصلی خیام، عبارتست از رباعیات سیزده گانهی مونس الاحرار که در سال ۷۴۱ قمری نوشته شدهاست و در خاتمهی کتاب رباعیات روزن استنساخ و در برلین چاپ شدهاست. رباعیات مزبور علاوه بر قدمت تاریخی، با روح و فلسفه و طرز نگارش خیام، درست جور میآیند. پس در اصالت این سیزده رباعی و دو رباعی نقل شده در مرصادالعباد که یکی از آنها در هر دو تکرار شده، شکی باقی نمیماند و ضمناً معلوم میشود که گویندهی آنها یک فلسفهی مستقل و طرز فکر و اسلوب معین داشته و نشان میدهد که ما با فیلسوفی مادی و طبیعی سر و کار داریم. از این رو، با کمال اطمینان میتوانیم این رباعیات چهاردهگانه را از خود شاعر بدانیم و آنها را کلید و محکِ شناسایی رباعیات دیگر خیام قرار بدهیم. در این صورت، هر رباعی که یک کلمه یا کنایهی مشکوک و صوفی مشرب داشت، نسبتِ آن به خیام جایز نیست. کاووس حسنلی شاعر و پژوهشگر ایرانی دربارهی بینش شعر خیام معتقد است: رباعیات خیام به دلیل نوع نگاه و بینشی که بر آن حاکم است، پرسشها و تردیدهای زیادی را برانگیخته است و تقریباً همهی خیامپژوهان بر این باورند که بسیاری از رباعیات منسوب به خیام جعلی است و افراد با سلیقههای گوناگون رباعیاتی را سروده و آنها را به خیام نسبت دادهاند، به گونهای که هر چه جلوتر میآییم، تعداد رباعیات خیام بیشتر و بیشتر میشود. تعدد و تنوع رباعیات و تناقض میان آنها از یکسو و آثار فلسفی و کلامی خیام و به کار رفتن واژههایی چون امام، حکیم و حجه الحق برای خیام از سوی دیگر باعث شده برخی به این پندار روی آورند که ممکن نیست کسی که کتابهایی مانند کون و تکلیف و رسائلی دربارهی وجود و خلقت نوشته باشد، رباعیاتی بسراید که از آن بوی شرک و کفر به مشام برسد.
نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود و تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در ۱۳۱۳ خورشیدی آن را مفصلتر و علمیتر و با مقدمهای طولانی با نام ترانههای خیام به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمدعلی فروغی در سال ۱۳۲۰ خورشیدی به انجام رسید. لازم است ذکر شود که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، روزن و کریستنسن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانستهاند.
زهره طغیانی
کارشناس ارشد زبان وادبیات فارسی