• امروز : چهارشنبه - ۱۸ مهر - ۱۴۰۳
خانه دسته‌بندی نشده

اندیشه خیام، شناخت خویشتن است

  • کد خبر : 2104
  • 28 اردیبهشت 1399 - 9:48
خیام را شاعری دهری مذهب می‌دانند چنانكه او تلاش می‌كند به جبران جبر زندگی كه بر انسان تحمیل شده است زندگی را آن‌گونه كه می‌خواهد پیش ببرد اما معتقد است به دنیا آمدن در اختیار انسان نیست اما چگونه زندگی كردن در اختیار اوست.

لب بر لب کوزه بردم از غایتِ آز،
تا زو طلبم واسطه‌ی عمرِ دراز،
لب بر لب من نهاد و می‌گفت به راز:
مِی خور، که بدین جهان نمی‌آیی باز!
خیام را چگونه بنگریم؟
شعر حافظ در قلمروِ خلاقیت هنری است و ما می‌خواهیم آن را به زبان منطق توجیه کنیم. این درست نیست. اصولا هنر از قوانین عاطفه است،بنابراین به نظر من خیلی طبیعی است که یک آدمی که احتمالا متشرّع است در لحظه‌هایی از دایرهٔ اعتقادات عادی خودش خروج داشته باشد. شاید خیلی از شماها خیّام را مثل بسیاری از منتقدان اروپایی بنگرید. بسیاری از منتقدان عصر حاضر خودمان ، خواسته‌اند که خیّام را یک آدم به معنی ماتریالیست مطلق بدانند. مثلا این نمونه که:
دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهرِ چه او فکندش اندر کم و کاست
گر نیک نیامد این صُوَر عیب کراست؟
گر نیک آمد شکستن از بهرِ چراست
یا:
جامی‌ست که عقل‌آفرین می‌زندش
صدبوسه زِ مهر بر جبین می‌زندش
این کوزه‌گر دهر چنین جامِ لطیف
می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش
این اعتراض از همین نوع است، یعنی اعتراضی است که این کوزه‌گر دهر… شما اگر تعقیب کنید این تمِ کوزه و کوزه‌گر را، این صراحتی که شما فرضاً در «پیر ما گفت خطا بر قلمِ صنع نرفت…» یا مثلا « این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف…». این یک اعتراض ملایمی است که اولا نسبتش می‌دهد به کوزه‌گر دهر. طبعا دهر چیزی است که آدم می‌تواند مسئولیت را بر گردن خود خدا نیندازد. اما وقتی او می‌گوید قلمِ صنع، صنع حوزهٔ عمل الهی است، حوزهٔ فعل الهی است. این تصریح بیشتری دارد. اما او می‌گوید:
«این کوزه‌گر دهر…» یعنی غیرمستقیم همین حرف را می‌زند.
در عین حال جملهٔ «می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش» می‌تواند سؤالی باشد، سوال انکاری. یعنی این کار را نمی‌کند، وانگهی کار کوزه‌گری اصلا مگر کار دهر است؟! در اصل کار خداست و چون خدا عالم و عادل و حکیم است این کار را نمی‌کند. شما ظاهر قضیه را می‌بینید و بر ظاهر قضاوت می‌کنید، حال آنکه باطن کار جورِ دیگر است. درست است که می‌شکندش این شکستن در واقع نوعی پوست‌اندازی است، از اسارت تن خلاص شدن است.
اما می‌خواستم این را برایتان بگویم که این نوع تفکر زندیقی–الحادی اگر بخواهد ملاک این قرار بگیرد که در یک لحظه یا در چند لحظه، برای یک شادی زودگذر، چنین تفکّری پیش بیاید و شما این را به حساب مجموعهٔ نظام فکری او قرار بدهید، این را در مورد خیّام نفی نمی‌کنم (البته کاملا طبیعی است مخصوصا در مورد خیام که غرق حیرت است)
در آن دورهٔ شکفتگی تمدن اسلامی، خیلی راحت آدم‌ها می‌آمدند حرفشان را می‌زدند. یک آدمی مثل خیام بوده و آدمی هم مثل نجم‌الدین رازی به او فحش می‌داده.
#خیام و مسئله مرگ
شاید مهم‌ترین تصویری که خیّام از مسألهٔ مرگ و زندگی، در شعرِ خویش، عرضه کرده همان تصویر « کارگهِ کوزه‌گر» باشد که در یکی از بدیع‌ترین رباعیّاتِ او بدین‌گونه شکل گرفته است:
جامی‌ست که عقلْ‌آفرین می‌زندش
صد بوسهٔ مهر بر جبین می‌زندش
وین کوزه گرِ دهر، چنین جامِ لطیف
می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش
هرکدام از مجموعه‌های خیّام و خیّامی را که باز کنیم با نمونه‌های دیگر این تصویر روبرو خواهیم شد:
« در کارگهِ کوزه‌کری رفتم دوش» یا
« دی کوزه‌گری بدیدم اندر بازار».
در شعرِ قبل از روزگارِ خیّام، تا آنجا که به یاد دارم، از موتیف کوزه‌گر، برای مسألهٔ مرگ و زندگی، به ندرت استفاده شده است. شاید #خیام نخستین شاعری باشد که ازین موتیف و وابسته‌های آن بهره یافته‌اند، از مجموعهٔ رباعیاتِ خیام و خیّامی بگیریم، بخش قابل ملاحظه‌ای از آنها را حذف کرده‌ایم.
این که گفته شد پیش از خیام کسی از موتیف کوزه‌ و کوزه‌گر استفاده نکرده قدری دور از احتیاط می‌نماید. در یک غزل منسوب به فرخی سیستانی که در سبک و سیاقِ شعر او و عصرِ اوست، شاعر گفته است:
خیز تا بر گُلِ نو کوزگکی باده خوریم
پیش تا از گِلِ ما کوزه کند دستِ زمان
که یاد‌آورِ بیت ممتاز و درخشان خواجهٔ شیراز است:
روزی که چرخ از گِلِ ما کوزه‌ها کند
زنهار، کاسهٔ سرِ ما پرشراب کن
که غالبا از کلمهٔ « چرخ» فقط آسمان و فلک و روزگار را تداعی می‌کنند در صورتی که خواجه ورخ را به دو معنی به کار برده است:
چرخ در معنیِ آسمان و فلک و چرخی که کوزه‌گران داشته‌اند و هنوز هم دارند. تقریبا تمام آنها که فرهنگ بسامدی برای دیوان حافظ پرداخته‌اند از این معنی چرخ، در بیتِ او غافل بوده‌اند.
در مورد تمام شارحان دیوانِ او چنین استقصایی ندارم.
یاور خدابخشی
کارشناس ادبیات فارسی

لینک کوتاه : http://www.nabzevatan.ir/?p=2104

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.