“جوانکیست تازه به دوران رسیده، یلاقبا و آسمان جل از والدینی نا معلوم؛ سیاه چرده ،کوتاه قد و چشم بادامی” می گویند نسبش به خاور دورمی رسید ؛ حالا راست و دروغش پای خودشان ما که نمی دانیم …
زلیل مرد ، مغز متفکرِ قابل ستایشی است؛ در مدتی کوتاه، توانسته تمام ژل ها را به قیمت خون خفاش آب و داروخانهچیِ اُشترآباد را از خاک بلند کن!
نقلِ مکانش به سرعتِ برق و باد بوده و در سرما عشق میکند ؛ وی بی نظم و شلوغ است، با آمدنش دست هارا مست کرده؛ ماسک بسته دهانها را و خوراکش ماچ های حلال و حرامِ حقیقی_مجازی ماست.
در مصاحبه با یکی ازین مجله های زرد گفته بود: میلش به مسئولان موسسات و یقه سفید ها میکِشد!ولی احتیاط شرط عقل است دست هارا باید شست، جور دیگر باید دید.
کسی چه می داند شاید راه باز کرد به خانه ی یکی ازاین احتکار کنندگانِ شُسته_رفتهی وطنی! بلا برده کشته مرده هایش از برادران جانیِ مو بورِ پشت میزی ما هم بیشتر است و رکورد جهانی دارد .
البته در شهر ما آسمان همچنان رخشان و لبها خندان و دلها جوان است و وی هنوز به شهرما نیامده! اما اگر بیاید، بیم نداریم، اینجا تمام دارو خانه ها ماسک دارند و تمام ماسک ها خندانند، تمام شیرها آب دارند و تمام آبها کاردان، تمام خانه ها کلید دارند و تمام کلیدها وجدان و تمام ماشین ها سوخت دارند و شاید تمام سوختها رایگان.
نویسنده: زهرا حیدری
“اندر حکایت گولاخترین ویروس جهان”
لینک کوتاه : http://www.nabzevatan.ir/?p=1206