به گزارش نبض وطن به نقل از ایسنا، فاطمه گودرزی زاده ۱۹ تیر سال ۱۳۴۲ در خانوادهای متوسط در تهران است که البته اصالتی لرستانی دارد. او از آن بازیگرانی نیست که کشته مرده بازیگری بوده باشد و شاید دست تقدیر او را به این سمت و سو کشیده باشد.
موزه سینما همزمان با سالروز تولد این بازیگر، گفتگوی تصویری کوتاهی از او منتشر کرده که گودرزی در آن از ورود خود به عالم بازیگری گفته واز اتفاقاتی ناخوشایند در سینما ابراز تاسف کرده و برای مردم کشورمان که شایسته شادی هستند، آرزوی خوشحالی دارد.
با شاگردی نزد رویا حلاج، نوازنده سنتور وارد عالم هنر شد و تصور نمیکرد روزی از بازیگری و سینما سردر بیاورد: «گاهی دست تقدیر سبب میشود آدمی در راهی قدم بردارد. گاهی آدمی برای کاری خیلی مشتاق است و گاهی آن کار برایش علیالسویه است. من با اشتیاقی خیلی معمولی وارد این حرفه شدم.»
به هوای انجام بازیگری نیامده بود و شاید بر اثر کنجکاوی در آزمون بازیگری شرکت کرد ولی وقتی در اولین گام مورد تشویق قرار گرفت، در این راه ماندنی شد و برای اینکه بازیگر موفقی باشد، شروع به مطالعه و پیگیری کرد و در کار بر بدن و صدای خود که لازمه کاری بازیگری است، کوشید.
اولین بار به واسطه مهوش جزایری، مدیر تولید پروژه «گالشهای مادر بزرگ» به کارگردانی بهمن زرینپور در آزمون بازیگری شرکت کرد و برای بازی در نقش کوچکی دعوت شد. همبازیاش حسین پناهی بود. شاید آن تشویقها سبب شد اعتماد به نفس پیدا کند و در عالم بازیگری بماند.
اولین کارسینماییاش «به خاطر همه چیز» نام داشت که تحت تاثیر فضاهای اول انقلاب، نگاهی کارگری داشت.
گودرزی در این ویدیوی کوتاه یادآوری میکند که آن زمان هر کس توانایی کار کردن داشت، با یک آزمون جلوی دوربین میآمد و البته سازندگان پروژهها هم از قوه تشخیص بسیار بالایی برخوردار بودند اما الان اطرافیان کارگردان تست میگیرند و اگر از کسی خوششان نیاید، اجازه حضور در آن پروژه را نمیدهند و اتفاقاتی بدتری هم رخ میدهد مانند پول گرفتن از مشتاقان بازیگری که به داستانی قدیمی تبدیل شده یا تحمیل دوست و آشنای تهیه کننده برای بازی دریک نقش.
گودرزی در ادامه توضیحاتی درباره بازی خود در دو فیلم «جنگ نفتکشها» و «میخواهم زنده بمانم» ارایه میدهد.
او که احترام ویژهای برای محمد بزرگنیا، کارگردان سینما و همسرش پروین صفری، طراح صحنه سینما قایل است، برای بازی در فیلم «جنگ نفتکشها» با این زوج قول و قرار میگذارد که همزمان ایرج قادری، او را برای بازی در فیلم «میخواهم زنده بمانم» دعوت میکند و حالا خانم بازیگر با سخنان اطرافیان رو به رو میشود که ایرج قادری بعد از ۱۰ سال میخواهد فیلم بسازد و … اما گودرزی که به گفته خودش برخی از اخلاقهایش مردانه است، نمیتواند روی قول و قرار شفاهی خود با بزرگنیا پا بگذارد .
از سوی دیگر با وجود علاقهمندان بسیاری که مشتاق بازی در فیلم «میخواهم زنده بمانم» بودند ، ایرج قادری ، تصمیمش را گرفته بود و بازیگری را انتخاب کرده بود که در آزمون مورد نظر او، بهترین گزینه برای آن نقش بود.
به همین دلیل از تهیه کننده فیلمش خواست تا منتظر شوند بازی گودرزی در «جنگ نفتکشها» به پایان برسد.
گودرزی با یادآوری این خاطرات میگوید: آن زمان هم بازیگر محوری نبود. اما آنقدر با شعور و هوشیار بودند که اگر بازیگری را برای نقشی مناسب میدانستند، برایش صبر میکردند، حتی اگر او را نشناسند.
این بازیگر که رضایت تماشاگران برایش بسیار مهم است، در مقایسه سینما و تلویزیون میگوید: «تلویزیون خیلی گسترده است با ۸۰ میلیون جمعیت سر و کار دارید و جلب رضایتشان سختتر است. سینما محیطی حرفهایتر است، البته نه از جنبه بازیگری. چراکه جلوی دوربین سینما و تلویزیون سعی میکنم کار خود را بدرستی انجام بدهم.»
او علاقهمند بود نقش یک زن جنوب شهری را با همان فرهنگ بازی کند و دعوتی هم از طرف مسعود کیمیایی برای فیلم «اعتراض» مطرح شد ولی بعدا بیتا فرهی، این نقش را بازی کرد که گودرزی معتقد است خیلی هم عالی آن را اجرا کرده است.
گودرزی در پایان این گفتگوی کوتاه از آرزوهای خود میگوید: امیدوارم در آینده شرایط برای فعالان سینما راحتتر شود. بخل و کینهها کنار گذاشته شود و همه کسانی که توانایی کار دارند، فرصت کار برایشان فراهم آید. شرایط اقتصادی مردم هم بهتر شود. حرفهای زیادی دارم ولی همه در یک مصاحبه کاری نمیگنجد. آرزو دارم مردممان خوشحال باشند، چون شایستگیاش را دارند.